شبنم نیست
خیسی روی گونه هایم
اشکی است که در فراقت ریخته ام
و تو
بی رحمانه
می نگری
اما
هیچ نمی گویی
چشمانت به دنبال راهی دیگر است
به دنبال عشقی نو
نمی دانم
به دنبال هر چیزی که مرا نابود سازد.
سراب- پاییز87